یکی یکدونه مامان وبابا

بووقققققققق....

1390/3/21 14:35
نویسنده : سپهر
379 بازدید
اشتراک گذاری

 

بابایی اینقدر این روزها شیطون شدی ...که نگو..

دیشب از ماهشهر که اومدیم شما رو گذاشتیم تو رختخوابت تا وسایل را سر جاشون بگذاریم که یکدفعه متوجه شدیم که شمااون بوقه تو دستته و هی داری بوق می زنی....وای  چه منظره جالبی 

فقط نخوردمت....زبان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)